معاون برنامهریزی وزیر ICT در حالی از رسیدن ضریب نفوذ تلفن همراه به عدد 87درصد در پایان برنامه پنجم سخن گفته که در حال حاضر و بر اساس آمار، این عدد بیش از 63درصد است.
در چنین وضعیتی، این سؤال به ذهن میرسد که آیا عدد 87 برای ضریب نفوذ موبایل در ایران 5 سال آینده، کمی کم نیست؟! در حالیکه کشورهای منطقه به ضریبنفوذهای بیش از 100 فکر میکنند و برخی هم رسیدهاند، به نظر میرسد دولتمردان و سیاستگذاران ما اعداد و ارقام را آنگونه پیشبینی میکنند که تحقق آن چندان به زحمت و فکر و برنامه نیاز نداشته باشد! (اگر نخواهیم خومان را با امارات 200درصدی مقایسه کنیم، لااقل توجه کنیم که ضریب نفوذ موبابل ترکیه در سال 2009 بیش از 90درصد بوده که تا سال 2014 به بیش از 110درصد خواهد رسید.)
وقتی هم که (به جبر تکنولوژی و به لطف رقابت اپراتورها و طرحهای توسعهای آنها) شاخصها از این پیشبینیها فراتر رفت، سکانداران دولت در بوق و کرنا میکنند که برنامه را 153.67درصد اجرا کردیم! و آن وقت کسی نیست که بپرسد پس آنچه در زمان برنامهریزی پیشبینی شده بود، از کجا آورده بودید.
البته آنان که در جلسات تدوین برنامه پنجساله پنجم توسعه (کارگروه ارتباطات) در وزارت ICT حضور داشتند میدانند که این عدد و رقمها از کجا و چگونه به دست آمده است. دریغ از ذرهای نگاه ملی، مطالعات مستند و دقیق در مورد آینده خدمات و تکنولوژیهای مخابراتی، جایگاه فعلی و آینده ایران در منطقه، تطبیق برنامه و احکام پیشنهادی با سند چشمانداز (برنامه باید گامی برای تحقق چشمانداز باشد)، وضعیت سایر کشورها و...
حال، بگذریم که آنچه معاون برنامهریزی وزیر از اهداف برنامه پنجم گفتهاند، بویی از تحولات آینده مخابرات و ظهور سرویسهای نو و به تبع آن، اصلاح شاخصهای فعلی توسعة ICT نبرده است؛ وی (یعنی برنامه پنجم!) همچنان بر شاخصهایی همچون پوشش جادهای تأکید میکند و برای مدت زمان انتظار برای دریافت خط تلفن ثابت عدد میدهد. (به این یکی خوب دقت کنید تا میزان سطح و عمق برنامهریزی در ایران را متوجه شوید و نیز تصور برنامهریزان را از حداقلهاي خدمات مخابراتی!)
نکته آخر آنکه از همین سخنان و از پیشنویس همین برنامه پنجم که تدوین شده است، معلوم میشود که مدیران هنوز متوجه نشدهاند که جایگاهشان حاکمیت است و نه تصدیگری. اگر تا دیروز وزارت ICT را همان شرکت مخابرات تصور میکردند و وزیر خود را مدیرعامل این شرکت میدانست، امروز با خصوصیشدن مخابرات (حداقل در حرف، که عملش جای تأمل دارد) دولتمردان باید به جایگاه اصلی خود برگردند: برنامهریزیکنند؛ زیرساختهای قانونی و فرهنگی را فراهم کنند؛ داوری کنند؛ داوری کردن را یاد بگیرند؛ استراتژی تدوین کنند؛ داشتن تفکرات ملی و توسعهای را تمرین کنند؛ برنامهنویسی را یاد بگیرند و خیلی کارهای دیگر که (احتمالاً) تاکنون به خاطر روزمرگی ناشی از مشکلات موبایل و افزایش ضریب نفوذ و غیره، مجال پرداختن به آنها را پیدا نکردهاند.
بگذریم.
اين مطلب را در تحلیلگر فاوا هم بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر