چهارشنبه، مرداد ۷

یک کژتابی دربارة الی

بعد از دیدن فیلم "دربارة الی" پرسیدم: چرا اسم این فیلم را گذاشته‌اند "دربارة الی"؟
گفت: چون دربارة الی است!

با خودم گفتم اگر مثلاً بعد از دیدن فیلم "پری" (اثر داریوش مهرجویی) می‌پرسیدم "چرا نام این فیلم را گذاشته‌اند پری؟" باز هم جواب می‌شنیدم که: "چون دربارة پری است!"

در اين دو جواب، به کلمه "دربارة" توجه کنيد! این دو جواب کمی با هم فرق دارند! ندارند؟!

ادامه مطلب

پنجشنبه، مرداد ۱

این چاه آب ندارد!

هنوز گل مزایده اپراتور سوم باز نشده که سبزه‌ای از راه می‌رسد و اینگونه آراسته‌اش می‌کند:
با توافق وزارتخانه‌های صنایع و ارتباطات، سیم‌کارت‌های اپراتور سوم فقط با گوشی تولید داخل عرضه می‌شوند!

آخر آقایان! می‌خواهید از توان داخل حمایت کنید؛ بسیار خوب، خیلی هم خوب است! اما آیا روش آن این است؟ آیا پروژه تولید گوشی داخلی که شکستش از همان ابتدا واضح و روشن بود، می‌تواند راه مناسبی برای حمایت از توان داخل باشد؟ آیا پروژه‌ای که ماه‌هاست تشت رسوایی‌ و شکستش از بام صنعت فرو افتاده، باز هم می‌تواند محمل حمایت از تولید داخل باشد؟

ورد را خوب آورده‌اید، اما آیا هیچ سوراخ دعای دیگری نیست که این ورد را آنجا بخوانید؟ باور کنید هست!

آیا تصور می‌کنید می‌توان با چنین روش‌ها و اجبارهایی، جسد این پروژه را از زیر خروار خروار آوارهای شکست و تردید بیرون کشید؟ مگر این جسم "ازابتدامرده" هنوز نفش می‌کشد که بدان امید بسته‌اید؟

امیدوارم و فکر می‌کنم که آنچه در این خبر آمده، فقط خواب و خیالی باشد که بر زبان جاری شده؛ که اگر چنین نباشد، باز هم قصة سعی و خطا، نه، که قصة خطا و خطای بزرگان صنعت ما تکرار خواهد شد و سرمایه‌ها است که تلف می‌شود.

اگرچه از بزرگانی چنین، در جایگاه‌هایی چنان، که افسار صنعت مملکت را در دست دارند، بعید است که هر چه در ذهن و خیالشان گذشت، بر زبان آورند!

تند نوشتم و صریح! بگذریم!

ادامه مطلب

هجوم حجیم هجمه

وزیر مخابرات بار دیگر از دولت نهم تعریف کرده و از چیزهایی دیگر گلایه.

از محتوای این تعریف و گلایه که بگذریم، آنجا که روابط عمومی وزارت خبر این سخنان را نقل کرده، از شدت عجله یا شاید هم...، "هجمه" را "حجمه" نوشته است! (ایستنا هم برداشته عیناً کپی‌- پیست کرده!)(ويرايش:2/5/88)

فکر کردم شاید منظورشان "هجمه در حجم زیاد" بوده که خلاصه کرده‌اند به "حجمه".

نگویید ملانقطی شده‌ام؛ روابط عمومی چنین نهادی که آنقدر دلش برای زبان فارسی می‌سوزد که SMS فارسی را می‌خواهد هر طور که شده ترویج (اگر نگوییم تحمیل) کند، نمی‌تواند و نباید اینگونه غلط بنویسد!

وقتی به قول خودشان، روابط عمومی مدافع و سخنگوی سازمان مطبوع‌شان است و حتماً هم آیینة تمام‌نمای عمل‌ها و اندیشه‌ها، اگر اینگونه بنویسد، یا عیب از آیینه است یا از آنکه رخ در آیینه به تماشا می‌گذارد.

بگذریم؛ یاد آن تبلیغ معروف افتادم که حوله را هم با "ح" (ح جیمی!) می‌نویسد و هم با "ه" (ه هوز). اگرچه آن یکی، چیزی در دنباله خود دارد که امیدوارم همة ما هم داشته باشیم؛ همان که برتر از گوهر آمد پدید!

ادامه مطلب

سه‌شنبه، تیر ۳۰

مرگ زمان: برندگان و بازندگان؟

این مطلب را به عنوان سرمقالة شمارة 17 طیف برق (خرداد و تیر 88) نوشته‌ام:

در سکوت و سکون فراگیر حاکم بر بخش مخابرات کشور (همانند بسیاری از بخش‌های دیگر) و یا بهتر بگوییم، در هیاهوی قبل و بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری که هیچ صدایی غیر از مناقشات و مجادلات سیاسی به گوش نمی‌رسد و هیچ فکری و اندیشه‌ای درباره هیچ موضوع دیگری فرصت شکل‌گیری یا عرضه نمی‌یابد، آنچه زیر این گرد و غبار، آرام‌آرام می‌میرد، "زمان" است.*

در این سکوت و مرگ تدریجی فرصت‌ها، یک مسألة مهم به دنبال راه‌حلی مهم‌تر می‌گردد: مسألة اپراتور سوم- که آغاز و میانه‌اش نیاز به توضیح مجدد ندارد- به پایان یا بهتر است بگوییم به بن‌بستی رسیده است که شاید بتوان آن را آخرین "کاسة چه کنم، چه کنم" در چهارسالة رو به پایان مخابرات نامید.

می‌خواهیم در این مقاله، راه حل‌های ممکن و یا پیشنهادی این مسأله را بررسی کنیم و جوانب و پیامدهای هر یک را بسنجیم؛ پس از آن هم کمی درباره اوضاع و احوال کنونی و شرایط پیش‌آمده سخن بگوییم و برندگان و بازندگان این شرایط را معرفی خواهیم کرد

سؤال اصلی این است: "چه باید کرد؟" با انصراف و نیامدن دو برنده اول مزایده، بنا به قانون، مزایده باطل است؛ این یعنی: اینک دولت است که می‌تواند و باید در این زمینه تصمیم‌گیری کند.

1- شاید راه‌حلی که به ذهن برسد، "تجدید مزایده" باشد! راه حلی که علیرغم ساده به نظر رسیدن، مطلوب و معقول نیست! آن هم به این دلایل: پس از طی شدن چنین روندی در مزایده (که به سابقه قبلی از قضیه اپراتور دوم افزوده شد)، بعید به نظر می‌رسد که شرکت‌های خارجی (اپراتورها و سرمایه‌گذاران) باز هم حاضر به ورود به این عرصه باشند. به‌ویژه آنکه تحولات سیاسی اخیر مسلماً بر کاهش جذابیت بازار ایران و افزایش ریسک سرمایه‌گذاری- ‌حداقل در کوتاه‌مدت- تأثیر می‌گذارد. البته منظورمان از اپراتورهای خارجی، شرکت‌های باسابقه و قوی است که حداقل، در حد و اندازه‌های شرکت‌کنندگان قبلی مزایده باشند.

دلیل دیگر بر نامعقول بودن مدل تجدید مزایده این است: چگونه می‌توان تضمین کرد که تجدید مزایده باز به شرایط فعلی منجر نشود؟ آیا آزموده را آزمودن خطا نیست؟! همچنین، نمی‌توان با تجدید مزایده، باز هم زمان را کشت! این همه فرصت را از دست داده‌ایم و دیگر بار، نباید فرآیند زمان‌بر برگزاری مجدد مزایده را بر مخابرات کشور تحمیل کنیم!

2- مدل دوم: اعلام نام برنده سوم مزایده (عمران‌تل) به عنوان اپراتور سوم؛ یعنی همانگونه که پیش از این، طرف ایرانی عمان‌تل (شرکت ایران‌مبین) در گفتگو با سایت طیف اعلام کرده بود که حاضر است پیشنهاد مالی برنده اول را (با کمی تغییر و تعدیل) بپذیرد.

این مدل نیز اما و اگرهای خاص خود را دارد که مهمترین آن ابهام در توان مالی اپراتوری کوچک با حدود 2میلیون مشترک است و ممکن است در انتها (همچون تالیا) شریک داخلی (یا همان اپراتور سوم ایران) بدون شریک خارجی بماند.

3- اما مدل دیگری نیز مطرح است؛ تشکیل کنسرسیومی از شرکت‌های داخلی، یعنی همه یا تعدادی از همان 5شرکت راه‌یافته به دور پایانی مزایده و اعطای مجوز به این کنسرسیوم و پس از آن، جستجوی شریک خارجی و شراکت این کنسرسیوم با یک اپراتور قوی خارجی. (جالب آنکه این مدل توسط طرف داخلی کنسرسیوم سوم مزایده که خود احتمال پیروزی در راه حل‌های دیگر را دارد، در گفتگو با ماهنامه طیف برق بیان شده که در همین شماره می‌خوانید) گویا این مدل، در مجلس نیز طرفدارانی دارد.

به نظر می‌رسد این مدل در حال حاضر مناسب‌تر از سایر مدل‌ها باشد. تشکیل کنسرسیوم، به همکاری شرکت‌های داخلی منجر می‌شود که باعث خواهد شد طرف داخلی در برابر شریک خارجی در موضع قدرت قرار گیرد. (چیزی که در روند قبلی مزایده، شاید نقطه ضعف داخلی‌ها محسوب می‌شد!)

بدین ترتیب، فرصتی برای رگولاتور هم ایجاد خواهد شد که راحت‌تر بتواند شریک داخلی قوی را پیدا کند و مجوز را به او واگذار کند. این مدل با شرایط مزایده- ‌مبنی بر وجود حتمی اپراتور خارجی- نیز تطابق دارد.

با این حال، این مدل هم با ابهامات و سؤالاتی روبروست: روش و نحوة مدیریت این کنسرسیوم چگونه باید باشد؟ آیا شرکت‌های داخلی توان مدیریت چنین کنسرسیومی را دارند؟ یا ساده‌تر بگوییم، آیا توان با هم کار کردن را دارند یا اصلاً بلد هستند؟ حق لیسانس پرداختی از سوی این کنسرسیوم چه عددی خواهد بود؟ آیا همه طرف‌های داخلی قادر به پرداخت این حق مجوز هستند؟ به این قبیل سؤالات باید پاسخ داده شود. (گروه طیف تلاش می‌کند و امیدوار است در مطالب و تحلیل‌های آینده و نیز در همایش آینده خود که مردادماه برگزار می‌شود، بتواند به پاسخ این سؤالات بپردازد.)

4- البته به طور قطع صاحبان فکر و ایده راه‌حل‌های دیگری را نیز می‌توانند طرح کنند و گروه طیف به عنوان تنها کانون تفکر مخابرات ایران، آماده انعکاس آنها به مخاطبان خود است؛ همانگونه که ذکر شد، دومین همایش "تلفن‌همراه، چالش‌ها و چشم‌اندازها" محمل مناسبی برای انعکاس این دیدگاه‌ها است.

اما برندگان و بازندگان بازی

1- مانند همیشه، آنان که پیش و بیش از همه، از بلاتکلیفی و سردرگمی پروژه‌های مهم مخابرات کشور (و به ویژه پروژه اپراتور سوم) متضرر می‌شوند، مردم هستند. با وجود همه ضعف‌ها و محدودیت‌هایی که بر سر راه ارائه خدمات نوین مخابراتی در کشور ما وجود دارد (همانند خدمات باند وسیع)، تجربه نشان داده است اگر سرویسی ارائه شود، به‌تدریج و خواه‌ناخواه، جای خود را باز می‌کند و کاربران، با درک منافع و مزیت‌های آن، به سمت استفاده از آن سوق پیدا می‌کنند؛ اما این بار، گویا خدمات نسل سوم موبایل، حتی خیال سرک کشیدن به خانه کاربران را هم ندارد!

2- در این میانه، نکته مهم آن است که نیامدن اپراتور سوم، مانع از ارائه خدمات جدید توسط اپراتورهای پیشین خواهد شد؛ حتی اپراتورهای WiMAX‌ هم به‌ناچار، برای ارائه خدمات سیار خود باید منتظر و معطل اپراتور سوم بمانند. البته خبرهایی از آماده شدن اپراتور اول برای ارائه خدمات نسل سوم به گوش می‌رسد؛ گویا این اپراتور قصد دارد حتی در صورت تأخیر در کار اپراتور سوم، هر زمان که طاقتش سر آمد، این سرویس‌ها را ارائه کند.

3- اپراتورهایی که پیش از این حاضر شده بودند به عنوان شرکای خارجی در مزایده اپراتور سوم حاضر شوند و حال، دو تای اول آنها به هر دلیل، حاضر به ادامه این مسیر نیستند، مسلماً در آینده هم به آسانی حاضر به سرمایه‌گذاری و ورود به بازار مخابرات ما نیستند؛ همانگونه که گفتیم، روند نامناسب پروژه از یک‌سو و تأثیر نه‌چندان مطلوب شرایط اخیر از سوی دیگر، مسلماً جذابیت بازار مخابرات ایران را برای خارجی‌ها کم کرده است.

4- در مجموع، اشکالات و اشتباهات وزارت ICT‌ و به‌ویژه سازمان رگولاتوری در پیش‌بینی و مدیریت امور پروژه اپراتور سوم غیر قابل چشم‌پوشی است؛ انتظار آن بود که بدنه تصمیم‌گیر در این زمینه که تجربة اپراتور دوم را در پشت سر داشت، این بار، بهوش باشد و کاستی‌ها و ضعف‌ها را تکرار نکند. البته از حق نگذریم؛ مدیران و کارشناسان میانی این فرآیند، با این که تصمیم‌گیر نهایی نبودند، زحمات زیادی را به‌ویژه تا زمان اعلام نتیجه مزایده، متحمل شدند که نباید ناعادلانه از کنار آن گذشت!

5- سخن از ضرر مردم به میان آوردیم؛ بازندگان اصلی این بازی پر از اشکال، مردم هستند. اما پس از آن و در کنار آنها، همة آن شرکت‌های داخلی که از قبل ارائة خدمات جدید موبایل، می‌توانند فعالیت‌ها و دانش و توان خود را ارتقا دهند؛ تولیدکنندگان محتوا و بسیاری دیگر.

6- شاید با کمی دقت، بتوان بازندگان دیگری را هم یافت: قانون‌گذاران و مقررات‌نویسان؛ کسانی که (متأسفانه) تا به مشکلی بر نخورند، به فکر تدوین قوانین و مقررات نمی‌افتند؛ حال که اپراتور سوم و ارائه خدماتش به تعویق می‌افتد، فرصت این به‌فکر افتادن و تمرین کردن هم از این بزرگان گرفته می‌شود؛ و چه بسا در آینده نزدیک، با انبوهی از خدمات و تکنولوژی‌ها مواجه شوند که باید یکجا و یکدفعه برای‌ آنها قانون بنویسند!

7- اما اجازه دهید برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران، سیاست‌مردان و ناظران مخابرات کشور را بازندگان دیگر این ماجرا بنامیم؛ آنها که هنوز در این ماجرا گلی به سر مردم نزده‌اند؛ حتی اگر تأخیرهای پیش‌‌آمده را بخواهند با مسائلی مانند "لزوم توجه به منافع سیاسی و ملی" توجیه کنند. (همانند موضع‌گیری‌های اولیة مجلس در قبال اعلام نام برنده مزایده!) حال، خوب است این بزرگان هم‌اکنون به نتیجه کار خود بیندیشند و قضاوت کنند آنچه پیش امده است، تا چه میزان منافع ملی ما را در حال حاضر و آینده تأمین می‌کند. آیا بهتر نبود از همان ابتدا به گونه‌ای عمل می‌شد که طرف‌های خارجی نتوانند اینگونه ما را معطل خود کنند؟ آیا روند برگزاری مزایده و مذاکرات بعد از اعلام نتایج، نمی‌توانست به شکلی باشد که طرف ایرانی (چه در مقام رگولاتور و چه در مقام شریک داخلی اپراتور) در برابر طرف خارجی در موضوع ضعف نباشد؟

8- اما برندگان چه کسانی هستند؟ شاید اپراتورهای موجود به‌ویژه ایران‌سل که همچنان بی‌هیچ رقیب جدی پیشتازی می‌کنند و شکر خدا، چندان نگران از دست دادن مشترکانشان هم نیستند. (مهلت انحصار دوساله ایران‌سل در مهرماه 87 به اتمام رسیده و این اپراتور به لطف نبود رقیب جدی، در مدت 2.5سال به اهداف 15‌سالة طرح تجاری خود نزدیک می‌شود!)

9- برنده دیگر، همان خارجی‌هایی هستند که بازار ما را محک زدند و آن زمان که دلشان خواست، بدون ترس و بدون هیچ قید و شرطی، صحنه را ترک کردند. (ماجرای فراموشی سازمان رگولاتوری در تمدید ضمانت‌نامه اتصالات را که فراموش نکرده‌اید؟!)

10- در این وانفسای اتفاقات ناخوشایند مخابراتی، مجلس کار بزرگی در پیش دارد؛ رأی اعتماد به وزیر آینده مخابرات (نمی‌گویم وزیر جدید؛ زیرا هنوز نمی‌دانیم که آیا وزیری جدید در راه است یا خیر!) آنچه در ماجرای اپراتور سوم تا کنون بر مخابرات کشور گذشته است، بخش مهمی از آن چیزی است که باید ملاک قضاوت مجلس در رأی اعتماد به وزیر آینده مخابرات باشد؛ بدین معنی که مجلس باید توجه کند آیا وزیر آینده توانایی یا تجربة پیش‌برد چنین پروژه‌هایی را دارد؟ آیا وزیر پیشنهادی از آینده‌نگری و همه‌جانبه‌نگری و نیز توان تصمیم‌گیری به‌جا و درست (آن هم صرفاً بر مبنای نفع مردم و کشور) برخوردار است؟ به خاطر بیاوریم که فرصت‌سوزی تنها در یک یا دو پروژه خلاصه نمی‌شود؛ سوزاندن سال‌ها تجربه در مجموعه‌های کارشناسی و مدیریتی که تعهد و تخصص خود را نشان داده‌اند، بسیار زیان‌بارتر است.

... و اینگونه است که بر آخرین برگ از کارنامه دولت نهم در حوزة مخابرات، بر خلاف هیاهوها و بوق و کرناها، فقط یک عبارت نوشته می‌شود: "مرگ زمان"
---------------
* در اینجا می‌توانید به جای کلمة "زمان" اینها را هم جایگزین کنید: فرصت‌های سرمایه‌گذاری، دسترسی مردم به خدمات نوین مخابراتی، فرصت رشد و توسعة زیرساخت‌های اطلاعاتی و ارتباطی در جامعه، توسعه‌یافتگی و...


انعکاس این مقاله در خبرگزاری ایسنا

ادامه مطلب

سرنوشت رایانامه

گویا باز نقشی بر ایوان زده‌اند و لغت تازه‌ای به زبان فارسی افزوده‌اند: "رایانامه" به جای ایمیل (یا همان پست الکترونیکی)

پیش از این، "پیامک" را جایگزین SMS کرده بودند؛ و حالا این "پیامک" مدتی است که قطع شده است؛ نکند "رایانامه" هم می‌خواهد به سرنوشت "پیامک" دچار شود؟!

البته از منظر واژه‌سازی، فکر می‌کنم که "رایانامه" سر از "چرخبال" و "بالگرد" در بیاورد!

فارسی را و همة چیزهای خوب را پاس بداریم.

ادامه مطلب

پنجشنبه، تیر ۲۵

اپراتور سوم و قلم خدا

خبرگزاری ایسنا تیتر زده است:
خواب زمستانی اپراتور سوم تلفن همراه شروع شد؟

ابتدا فکر کردم بهتر بود به جای خواب زمستانی، می‌نوشت خواب تابستانی یا بهاری؛ چون از ابتدای امسال است که این پروژه به خواب رفته و آنچه به گوش می‌رسد چیزی نیست جز مقدار کمی خر و پف!

اگرچه حدس می‌زنم نویسنده منظور خاصی نداشته و فقط می‌خواسته از "خواب زمستانی" در همان معنای "خواب تابستانی" استفاده کند، اما علامت سؤال انتهای جمله کمی نگران‌کننده است! گویا نویسنده می‌خواهد بگوید این خواب از همین حالا شروع شده و ...

نکند منظورش این است که بیداری از این خواب واقعاً می‌خواهد تا آن سوی زمستان طول بکشد؟!

قدیمی‌های شهر ما می‌گویند: زبان بنده، قلم خداست!

ادامه مطلب

سقوط هواپیما يا "فکرهایمان را میزان کنیم"

بار دیگر سقوط هواپیما، بار دیگر تشکیل هیأت بررسی، بار دیگر جعبه سیاه و ... بار دیگر سقوط هواپیما.

این دور باطل چندان جای بحث و بررسی ندارد؛ تکراری شده است و ملال‌آور، بی‌نتیجه. اگرچه معتقدم جان آدم‌ها بسیار عزیز است و نباید از کنار چنین حوادثی (می‌توانم بگویم فجایع؟) به‌راحتی گذشت.

اما... اما چرا فقط هواپیما؟ چرا فقط وقتی آدم‌ها در هواپیما از بین می‌روند، یادمان می‌افتد؟ شاید چون "به‌یک‌باره" و "از روی هوا"!

جور دیگری نگاه کنیم: وقتی در جاده‌های ایران در هر ساعت 3 نفر در حوادث رانندگی می‌میرند، چرا کسی به فکر تشکیل کمیتة بررسی نمی‌افتد؟ احتمالاً این دو با هم فرق می‌کنند: به هر حال، تفاوت از زمین تا آسمان است!

شاید حق داریم، شاید حق دارند: مرگ 3 نفر در هر ساعت، یعنی 75 نفر در هر شبانه‌روز؛ یعنی هر دو روز یک هواپیمای توپولوف، یعنی 180 هواپیما در یک سال، یعنی... همه این عددها یعنی اینکه: مرگ آدم‌ها عادی شده است.

نتیجه؟ نتیجه اینکه وقتی مرگِ جان‌ها عادی شده است، این تفاوتِ بین آسمان تا زمین، این داد و قال‌ها، این پیگیری‌ها، تصور نمی‌کنم از تفاوت جان آدم‌ها باشد! آدم‌هایی که روی زمین کشته می‌شوند و آدم‌هایی که در آسمان. این تفاوت، از "به‌یک‌باره" بودن اتفاق است.

سقوط 180 هواپیما را می‌توان نادیده گرفت؛ چون جلوی چشم نیست؛ چون در طول یک سال کش می‌‌آید، چون ماشین‌ها جعبة سیاه ندارند، چون داستانشان لابلای نوشته‌های صفحة حوادث روزنامه‌ها گم می‌شود، اصلاً نوشته نمی‌شود؛ اما از زیر بار این حادثة "به‌یک‌باره" نمی‌توان شانه‌خالی کرد، نمی‌توان آن را نادیده گرفت، حتی نمی‌توان کاهش آن را دستاورد حساب کرد، آنگونه که از کاهش آمار کشته‌های جاده‌ای سخن گفته‌اند. (دقت کنید: در داستان مرگ و زندگی آدم‌ها، سخن از کم و زیاد نیست؛ صحبت از "هیچ" و "همه" است؛ مرگ ده‌هزار نفر آدم هیچ تفاوتی با مرگ ده‌هزار نفر منهای 400 نفر ندارد!)

اگرچه می‌دانم این نادیده نگرفتن هم چندان دوام ندارد و به نتیجه نمی‌رسد!

کاش فکرهایمان را، ساعت‌هایمان را با جان آدم‌ها میزان می‌کردیم... راستی، تا این مطلب را نوشتم، یک‌ونیم ‌جان گذشت!

ادامه مطلب

یکشنبه، تیر ۲۱

آواز گنجشک‌ها یا "سنجش خرد ناب"

به نظر می‌رسد هیاهوی پیش و پس از انتخابات چندان مجالی باقی نگذاشت که سخنان عجیب (و شاید هم از منظری، ‌نه‌چندان عجیب) وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در نخستین "جشنواره ICT و رسانه" مورد توجه و نقد کارشناسان و اصحاب رسانه قرار گیرد و شاید به همین دلیل، به جز پاسخ یکی از مدیران سابق مخابرات، واکنش چندان قابل توجهی برنینگیخت! (به همین دلیل است که من هم این مطلب را هم‌اکنون می‌نویسم!)

وزیر محترم در این سخنان به نقد برنامه‌ها و عملکرد دولتمردان گذشته در سازمان مدیریت و نیز وزرات ICT‌ پرداخته؛ آن هم با این مضمون که: "مغزهايي در سازمان مديريت و برنامه‌ريزي کشور جمع شده بودند که به اندازه يک گنجشک شعور برنامه‌ريزي نداشتند"

مسلماً (و حداقل در این مورد خاص) واکنش نشان ندادن اين مغزها و نيز اهل فکر و رسانه را نمی‌توان علامت رضایت و تأیید آنان یا درستی گفته‌های وزیر دانست؛ حتی اگر قضاوت شخص وزیر را درباره عملکرد سازمان مدیریت سابق و نگاه مدیران آن به توسعه مخابرات کشور، صرفاً یک نظر کارشناسانه تلقی کنیم (که در این صورت، به دور از هر گونه جانبداری، می‌توان و باید به نقد و بررسی آن پرداخت) نحوة بیان وزیر دانشمند مخابرات و عباراتی که وی در این نقد و نظر به ‌کار برده است، بسیار جای تأمل دارد! به ویژه آنکه این سخنان در جمع روزنامه‌نگاران و خبرنگاران بیان شده است. (عبارت "وزیر دانشمند" را از گفته‌های مهندس قنبری در نقد سخنان وزیر وام گرفته‌ام.)

وزیر مخابرات در حالی در مراسم انتخاب و تقدیر از روزنامه‌نگاران اینگونه سخن می‌گوید که شاید مهمترین لازمه کار اصحاب رسانه رعایت ادب و نیز اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است؛ همانگونه که خود جناب وزیر هم می‌گوید: "قلم زیبا و هر چند تند اما درست یك خبرنگار كه مسایل را به خوبی بیان كند، می‌تواند منجر به پیشرفت یك كشور شود" که لابد، عکس آن نیز صحیح است!

حال در این میانه، سؤالی بزرگ خودنمایی می‌کند: زمانی که وزیر مخابرات برای نقد عملکرد عده‌ای که به هر دلیل، روش آنها را قبول ندارد، از عبارت‌هایی مانند "مغز گنجشک" استفاده می‌کند، چگونه از مخاطبانش انتظار دارد ادب و اخلاق را رعایت کنند و با "قلم زیبا" بنویسند؟ آن هم مخاطبانی که بیشترِ نوشته‌ها و گفته‌هایشان خواه ناخواه بر مدار نقد می‌چرخد!

نکته دیگر: ایشان و همکارانشان حتماً در تدوین برنامه‌ها و انجام مأموریت‌ها بسیار عاقلانه و دوراندیشانه عمل می‌کنند و چه بسا نیازی به مشورت و همفکری دیگران ندارند که آنها را اینگونه به تیغ تیز نقد می‌نوازند؛ درستی این گمان، باید در سال‌های نه‌چندان دور آینده و نیز هم‌اکنون، به اثبات رسد؛ آن روز که شاهد شکوفایی مخابرات کشور باشیم! و روزی که خردمندان به سنجش خرد و مغز و زبان دانشمندان و گذشتگان بپردازند.

ادامه مطلب

شنبه، تیر ۲۰

ادغام وزارتـخانه‌ها: سؤالات بـی‌جواب و باز هم مسأله‌ای دیگر

این مطلب را برای هفته‌نامه عصر ارتباط نوشته‌ام که در شمارة این هفته آن منتشر شده است:

در حالی از بررسی طرح ادغام وزارتخانه‌های ICT و "راه و ترابری" در مجلس، خبرهایی به گوش می‌رسد که حداقل، دو مسأله حل‌نشده و مرتبط با این موضوع در حافظة مخابراتی‌ها باقی است: یکی "طرح اصلاح وظایف و اختیارات وزارت ICT‌" که به نام طرح استقلال (یا انحلال) رگولاتوری می‌شناسیمش و هم‌اکنون، پس از کش‌وقوس‌های فروان و بحث طولانی، مسکوت مانده و دیگری، لایحة جامع ارتباطات که گویا دولت آن را به صورت غیر رسمی به کمیسیون صنایع و معادن مجلس ارائه کرده و البته هنوز خبری از تقدیم رسمی آن به مجلس نیست.

قابل توجه آنکه به گفته یکی از اعضای کمیسیون صنایع مجلس، دلیل اصلی مسکوت ماندن طرح استقلال رگولاتوری، ارائه لایحة جامع ارتباطات توسط دولت به مجلس است.

حال پرسش مهم این است: در شرایطی که هنوز تکلیف دو مسألة پیشین مشخص نشده، آیا طرح مسأله‌ای جدید می‌تواند گره‌گشای فضای نسبتاً آشفتة سیاست‌گذاری مخابرات کشور باشد؟ آن هم مسأله‌ای که طرح آن، قاعدتاً باید به معنای توقف بررسی دو موضوع پیشین باشد؛ به همان دلیل که تدوین و ارائه لایحه جامع ارتباطات به مسکوت گذاشتن طرح استقلال رگولاتوری منجر شده است!

آیا طرحِ (اگر نگوییم شتابزده، اما) پشتِ سر هم مباحثی که هر یک به انبوهی از مطالعات و رایزنی‌ها با کارشناسان و متخصصان نیاز دارد و سپس، مسکوت گذاشتن آنها، صرفاً به این آشفتگی دامن نمی‌زند؟ سخن بر سر درستی یا نادرستی محتوای این طرح‌ها و لوایح نیست؛ مشکل آنجاست که این روند، بیش و پیش از آنکه به حل مشکلات کمک کند، مسأله‌ای را به فهرست مسائل حل‌نشده مخابرات کشور اضافه می‌کند.

از سوی دیگر، اگر مراد از طرح این مباحث، دریافت نظر خبرگان و صاحبنظران برای رسیدن به راه حل‌های بهتر است، به نظر می‌رسد طرح بی‌وقفة مباحث کلان و در عین حال مرتبط با هم، فرصت تفکر و ارائة راه حل و تحلیل را از کارشناسان می‌گیرد.

شاید بهتر آن است که سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان مخابرات با رویکردی جامع و آینده‌نگر، ابتدا همة جوانب یک موضوع را بسنجند؛ سناریوهای مختلف را بررسی کنند؛ آنها را به شکلی علمی به بحث بگذارند؛ ارتباط میان آنها را دریابند و لحاظ کنند و پس از آن، به تدوین و ارائه طرح‌ها و لوایح جامع و کلان بپردازند. حتی اگر این روند کمی بیشتر به طول بینجامد، مسلماً از اتلاف وقت و سرمایه‌های فکری جلوگیری می‌کند.

نکته پایانی آنکه نگاهی به آنچه به عنوان مأموریتها و اختیارات "وزارت حمل و نقل و ارتباطات" در خبرها منتشر شده است، نشان می‌دهد گویا طراحان این طرح صرفاً به کنار هم گذاشتن برخی وظایف وزارت ICT با وظایف وزارت راه و ترابری پرداخته‌اند؛ بدون آنکه هم‌افزایی حاصل شود و یا حداقل، اشتراکی در بین باشد؛ اصولاً زمانی می‌توان از ادغام دو دستگاه کلان سخن گفت که میان رسالت‌ها، اهداف و برنامه‌های آنها سنخیتی وجود داشته باشد؛ که اگر در مورد این دو وزارتخانه چنین است، این سنخیت باید خود را در شرح وظایف و اختیارات نهاد جدید (یعنی وزارت حمل و نقل و ارتباطات) نشان دهد.

ادامه مطلب

چهارشنبه، تیر ۱۷

ریزگرد

تیتر امروز روزنامه همشهری این بود:
"ریزگرد امروز از تهران می‌رود"

در زمانه‌ای که فرهنگ و "ادب"، همانند شهر، نفسش به شماره افتاده است، استفاده از عبارتِ فارسی‌نمای "ریزگرد" آنچنان بی‌درد و مرفهانه به نظر می‌آید که به هنگام خواندنش، گویا همه گرد و غبار شهر، سوزن‌وار، تا عمق چشم و ذهن خواننده فرو می‌رود.

ادامه مطلب